وختی یه سری کارِ تگری میذارن جلومون، اگه وانمود کنیم ازینا خوشمون میاد و بقیه رو بخاطر اینکه خوششون نمیاد محکوم کنیم، در حقیقت میتونم بگم معنیش این نیس که خیلی روشن فکریم.


هرچقد هرجور که میتونیم فریاد بزنیم که عاره ماهم انیمالز و د والِ پینک فلویدو شنیدیم و اناتما و دریم تیتر و شیش تا بند دیگه رو فقط گوش میکنیم و عه عه این اهنگا چیه شماها گوش میکنین غیر قابل تحمله! دلیل نمیشه که الان مثلا یعنی خیلی آوانگارد شدیم.


اینکه به هر دلیلی، وخت و بی وخت از مال امثال کویینتین تارانتینو بالا بریم که عای دنیای منو فیلمای این میسازه و من چقد سلیقه ی با کلاس و متفاوتی دارم، دوتا پست از فایت کلاب بذاریم و چهار بار چهار تا اسمِ قلمه سلمبه دیگه پشت هم ردیف کنیم، هنرمند تر نشدیم.


یه جورایی فک میکنم اگه بریم جلو آینه از لختمون عکس بگیریم بذاریم اینستا و لبامونو غنچه کردیم، زیرشم دوتا ایموچیِ لب و لوچه با یه کپشنِ به ظاهر مغرورانه بذاریم.. حماقتمونو صادقانه تر با بقیه شریک شدیم.




راستی رفیق، یادت نره تو بیو ت ذکر کنی که همه ی عکسارو خودت گرفتی! یوخ ممکنه شک کنیم :)